دوباره برای اون حرم دلم پر میزنه
درِ خونه ی غریب الغربا در میزنه
منم اون که پای سقا خونه ی اسمال طلا
میگه یا امام رضا به سینه و سر میزنه
اونی که منو گدای ضامن آهو نوشت
چقدَر زیبا برام رقم زده این سرنوشت
صحن گوهرشاد و انقلابُ خیلی دوس دارم
از درِ باب الجوادش پا میزارم تو بهشت
آخرین بار که نصیبم شده بود برم حرم
به دلم آتیش کشید گریه ی شوق مادرم
بابام از درِ خونه تا دم ماشین اومدُ
میون گریه میگفت خدا بهمرات پسرم
مادرم وقت وداع میگفت برام نشون بیار
از غذا خونه ی حضرتی برام یه نون بیار
وسط بازار رضا بابام بهم زنگ زد و گفت
پسرم یادت نره یه چند تا زعفرون بیار
یا امام رضا نگام کن در خونت اومدم
با دل شکسته و دستای خالی در زدم
آبرومُ میخری؟ مریضمُ شفا میدی؟
به منم بها بده با اینکه میدونم بدم
پر طاووسِ تو دست خادماتو دوس دارم
صدای پر زدن کبوتراتو دوس دارم
حرمت خونه ی مادریمه آقا بخدا
بیشتر از هر جا دیگه گنبد طلاتو دوس دارم
دست خالی تو اگر ردم کنی کجا برم؟
به همین اندازه که راهم میدی من شاکرم
دیگه من دارم میرم امام رضا یادت نره
تو خودت گفتی سه جا میام سراغ زائرم….
دیدگاهها
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.