شهری که استاد شهریار درباره امام هشتم ،حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام سروده است و مانند سایر اشعار استاد شهریار بسیار عارفانه و عاشقانه است:
دلها که آرزوی امام رضا کنند
گویا زیارت علی مرتضی کنند
چون زنگ کاروان دل عشاق میطپد
چون زائران روانه به دارالرضا کنند
در حسرت طواف تو ای آشیان قدس
دلهای پر شکسته، چه پرها که وا کنند
مردم به پیک آه پیایی پیادگان
آتش سودر مرکب باد صبا کنند
آنجا طلای گنبد و گلدسته کیمیاست
وزکیمیای آن مس قلبت طلا کنند
یک کاروان شوق به سودای مشهدند
کآن صحن را به شور و نوا نینوا کنند
چاوش اگر به اهل قبور این صلا دهند
خیزند مردگان و قیامت به پا کنند
ما را جواب کرده طبیبان و میرویم
آنجا که دردها به دعایی دوا کنند
فرض است این زیارت و باید ادا به وقت
اهل خدا فریضه نشاید قضا کنند؟
تا بازگشت قافله چشمان در انتظار
کز کیمیای گرد رهش توتیا کنند
نامرد جبفه خوار مرادی نمیدهد
آنجا برو که حاجت مردان روا کنند
با واصلان ذوق و صفا گو خدایرا
با خستگان عشق و وفا هم دعا کنند
بیگانه را کجا خبر از لذت حضور
اینها حکایتی است که با آشنا کنند
سودای اهل بیت دهد سود عاقبت
سوداگران، معامله گو با خدا کنند
زان لعل و خط بیار، نباتی و مصحفی
تا اهل دل مصالحه با ماسوا کنند
با دوست عرضه کن تو تقاضای شهریار
بگذار ذشمنان همه روی و ریا کنند
دیدگاهها
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.