در مورد نامگذاری وی به شاهچراغ روایتی است، آن روایت اینگونه است که، در زمان عضدالدوله دیلمی پیرزنی نزد او رفت و اظهار داشت شبها بر روی تپهٔ نزدیک منزل من چراغی روشن دیده میشود و چون نزدیک میدوم اثری نمیبینم. عضدالدوله ماجرا را با اطرافیان در میان گذاشت. آنان گفتند: شاید پیرزن به امید دستیابی به مال و منال چنین اظهاراتی کردهاست. شاه متقاعد نشد و شبی به خانهٔ پیرزن رفت و آنجا خوابید. زن نیکوکار به محض آن که نور را دید به بالین شاه حضور یافت و سه بار گفت: «شاهچراغ». عضدالدوله بیدار شد و به طرف چراغ رفت ولی خاموش شد و چون بازگشت، نور را دید. این عمل هفت بار تکرار شد. روز بعد، دستور داد تپه را حفر کردند. به هنگام حفر به سردابی رسیدند که جسدی روی تختی بود. شاه، شیخ عفیف الدین، عالم و زاهد آن عصر در فارس را در جریان گذاشت. او در همان شب در خواب دید به زیارت قبر امامزاده احمد بن موسی الکاظم رفتهاست. عضدالدوله روزی را تعطیل عمومی کرد و بر آن سرداب بنای باشکوهی بنا نهاد. (ر.ک. زندگانی امام موسی کاظم، عمادزاده، ج ۲، ص ۲۷۱.)
شاهچراغ آرامگاه «میر سید احمد» ملقب به شاهچراغ، پسر ارشد موسی کاظم هفتمین پیشوای شیعیان است.
این بنا در دوره اتابکان فارس در سده ششم هجری قمری ساخته شدهاست و گنبد و بارگاه آن دارای کاشی کاریهای زیبایی است.∗ در سالهای ۴۰–۱۳۳۹ خورشیدی و در پی مرمت و نوسازی ساختمان گنبد، طراحی کاشیکاری آن توسط استاد عیسی بهادری صورت گرفته و به اجرا درآمد.
دیدگاهها
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.