با اوجگیری تمایلات مردم به امام هشتم شیعیان جهان (ع)، مامون خلیفه عباسی با دسیسه چینی، ایشان را مسموم و شهید کردند.
در مورد چگونگی شهادت امام رضا (ع)، دو روایت آمده است:
روایت اول: آب انار مسموم
عبد اللَّه بن بشیر نقل میکند: مأمون به من دستور داد تا ناخنهایم را بیش از حد معمول بلند کنم و در این مورد به کسی هم چیزی نگویم. من نیز چنان کردم. روزی مرا خواست و چیزى شبیه به تمر هندى به من داد و گفت: «این را با دو دست خود خوب بمال و ورز بده»، من نیز چنان کردم. سپس برخاست و مرا تنها گذاشت و نزد حضرت رضا (علیه السّلام) رفت و گفت: «حال شما چگونه است؟»، فرمود: «امیدوارم امروز بهتر شوم»، مأمون گفت: «من نیز بحمداللَّه امروز خوبم»، سپس مامون پرسید: «آیا امروز پرستاران و خدمتگزاران خدمت شما رسیده اند؟» حضرت فرمود: «نه»، مأمون قیافهای خشمناک به خود گرفت و بر سر خادمان خود فریاد زد.
مأمون سپس گفت: «همین الآن آب انار را بگیر و بخور که براى رفع این بیمارى چارهای جز خوردن آن نیست»، عبداللَّه بن بشیر میگوید: مأمون به من گفت: «براى ما انار بیاور»، من هم آوردم، بعد مأمون رو کرد به من و گفت: «با دست خود آن را فشار بده و آبش را بگیر» من هم این کار را کردم، و مأمون آن آب انار را با دست خود به حضرت رضا (علیه السلام) خورانید و همان باعث شهادت حضرتش شد. ایشان پس از نوشیدن آن آب انار مسمومی که مأمون به او نوشانید دو روز بیشتر زنده نبودند.
روایت دوم: انگور آغشته به سَمّ
از محمد بن جَهْم نقل شده که امام رضا (علیه السلام) به انگور علاقهمند بود. زمانی که مأمون قصد قتل او را کرد، مقدارى انگور براى آن حضرت تهیه کردند و چند روز با سوزنهاى زهر آلود که به کاریترین زهرها آلوده شده بودند حبههای آن را آلوده به سمّ کردند. آنگاه آنها را حضور امام رضا (علیه السلام) آوردند. حضرت رضا (علیه السلام) پس از تناول انگور زهر آلود رنجور شده و بدین وسیله به شهادت رسید.
اباصلت هروی میگوید: وقتی مأمون از محضر امام (علیه السلام) خارج شد من داخل شدم. همین که حضرت مرا دید به من فرمود: «یَا أَبَا الصَّلْتِ قَدْ فَعَلُوهَا»، اباصلت! بالاخره کارخودشان را کردند. اباصلت در ادامه میگوید: «بعد از این جمله شنیدم که حضرت شروع به حمد و ستایش الهی کرد»
دفن شبانه و مظلومانه امام رضا علیه السلام
مردم و دوستداران آن امام وقتی که خبر شهادت حضرت را شنیدند ازدحام کردند و گفتند که مأمون با نیرنگ امام علیه السلام را کشته است. مأمون شخصی را نزد مردم فرستاد و گفت تشییع جنازه به فرصتی دیگر موکول شده است. مأمون از ترس این که آشوبی برپا شود مردم را با این ترفند متفرق کرد و دستور داد جنازه آن حضرت را شبانه غسل دادند و به خاک سپردند.
دیدگاهها
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.