وقتی امام رضا علیه السلام به نیشابور رسیده و خواستند که از آنجا به سوی مامون بروند، اهل حدیث دور ایشان گرد آمده و عرض کردند : ای فرزند رسول خدا ، از اینجا می روی و به ما حدیثی نمی گویی تا به وسیله شما از آن حدیث استفاده ببریم؟ حضرت در عماره( کجاوه شتر) نشسته بودند . پس سر خود را بیرون آورده و فرمودند از پدرم موسی بن جعفر شنیدم که می گفت : از پدرم جعفر بن محمد شنیدم که می گفت : از پدرم محمد بن علی شنیدم که می گفت : از پدرم علی بن الحسین شنیدم که می گفت : از پدرم حسین بن علی بن أبی طالب شنیدم که می گفت : از پدرم امیر مومنان شنیدم که می گفت : از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم شنیدم که می گفت : از جبرئیل شنیدم که می گفت : از خداوند جل جلاله شنیدم که می فرمود : لا اله الا الله دژ مستحکم من است، پس هرکس که داخل آن شود از عذاب من ایمن است. پس وقتی که قافله به راه افتاد، ما را صدا زده فرمودند: البته ( این مطلب و ایمنی از عذاب) با شرائط خودش است و من هم از شرائط آن هستم.
مصنف این کتاب ( شیخ صدوق) می گوید : از شروط ایمنی از عذاب اقرار به این است که حضرت امام رضا علیه السلام ، امام است از طرف خداوند بر بندگانش و اطاعت او بر ایشان لازم است.
علامه مجلّسى(اعلی الله مقامه) پس از نقل حدیث نوشته است که استاد ابوالقاسم قشیرى گفته است که چون این حدیث با این سند به اطلاع یکى از پادشاهان سامانى رسید آن را به زر نوشت و وصیت کرد که آن را همراه او دفن کنند. چون در گذشت به خواب کسى آمد و از او پرسیدند خداوند با تو چه کرد؟ گفت: خداوند به خاطر اقرار و تلفظم به “لا اله الا الله” و تصدیق مخلصانهام به نبوت محمد رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم و این که این حدیث را به قصد احترام و بزرگداشت آن به زر نوشته بودم، مرا بخشید (بحار الانوار، 49/127).
از سوی دیگر همچنین مرحوم صاحب جواهر و برخی دیگر از فقهاء کتابت این روایت شریف بر روی کفن را در بحث مستحبات کفن ذکر کرده اند.(نجاه العباد ص 18)
مرحوم سید محمد کاظم یزدی (قدّس الله سرّه) نیز در «العروه الوثقی» در بخش مستحبات کفن چنین می نویسد :
مناسب است نوشتن سند حدیث معروف به سلسله الذهب (العروة الوثقى، ج1، ص: 412)
کتابت حدیث سلسله الذهب بر روی کفن
حدیث سلسلة الذهب، حدیثى است که از حضرت رضا (علیه السلام) به هنگام ورود ایشان به نیشابور نقل شده و عده کثیرى آن را براى خود نوشته اند. این حدیث با اختلافات ناچیزى مربوط به شرایط و اوضاع و احوال املاء و استملاى آن، در منابع کهنى چون تاریخ نیشابور و توحید صدوق، عیون اخبار الرضا، امالى، شیخ مفید، ربیع الابرار زمخشرى، التدوین رافعى، فصول المهمه ابن صباغ مالکى، کشف الغمه اربلى و منابع جدیدتر چون کنزالعمال متقى هندى و بحارالانوار علامه مجلسى نقل شده است.
دیدگاهها
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.